جدول جو
جدول جو

معنی در کرشک - جستجوی لغت در جدول جو

در کرشک
کلون درهای قدیمی، چوبی که میان دو لنگه ی در و جهت قفل کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از در کردن
تصویر در کردن
بیرون کردن، خارج کردن، شلیک کردن، داخل کردن، مخلوط کردن
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
محله ای است در مرکز شهر اسپاهان. (یادداشت مرحوم دهخدا). سر در بزرگی در شهر اصفهان که یگانه باقیماندۀ زاویه ای بوده است که در زمان سلطنت رستم بیگ ترکمان (897- 902 هجری قمری) ساخته شده و دارای تزیینات و کتیبۀ کاشی معرق مورخ 902 هجری قمری بنام اوست. برای جلوگیری از انهدام آن به کنار باغ چهل ستون منتقل شده است. (از دائره المعارف فارسی). رجوع به اصفهان در همین لغت نامه شود، نام محله ای به شمال شهر قزوین
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ زِ رِ)
دهی است از دهستان پیشکوه بخش نیر شهرستان یزد واقعدر 24هزارگزی شمال باختری نیر و 17هزارگزی راه فرعی نیر به ابرقو، با 507 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
بیرون کردن خارج کردن، یا در کردن تیر (گلوله) پرتاب کردن تیر (گلوله)، گنجانیدن داخل کردن (از اضداد)، کم کردن حط کردن موضوع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در کردن
تصویر در کردن
((~. کَ دَ))
مخلوط کردن، آشفته کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از در کردن
تصویر در کردن
((دَ کَ دَ))
بیرون کردن، گنجانیدن، داخل کردن
فرهنگ فارسی معین
کلون درهای قدیمی چوبی که در میان دو لنگه ی در جهت قفل کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کره خر
فرهنگ گویش مازندرانی
به کمک دست و پا راه رفتن، چهاردست و پا راه رفتن بچه
فرهنگ گویش مازندرانی
ترش کردن معده
فرهنگ گویش مازندرانی
نی چوپانی
فرهنگ گویش مازندرانی
پاشنه ی در
فرهنگ گویش مازندرانی